ايران باستان سفری به تاريخ و تمدن. تاریخ ایران به بلندای تمدن در سراسر جهان است. تقریبا هفت هزار سال شهرنشینی نشان از عمق تمدنی ایران و میراث فرهنگی ایران است. یک نگاه عمومی به ایران باستان تاریخ این کشور به سلسله تمدن ۲۵۰۰ قبل و تاسیس سلسله هخامنشی توسط کوروش کبیر منتسب میسازد اما در واقع تعامل اقوام و شکل گیری تمدن در این فلات بسیار پیشتر آغاز شده است و مهاجرت اقوام آریایی به این فلات که از حدود ۴۰۰۰ هزار قبل اگرچه تحولی مهم است اما وجود آثاری چون تپه سیلک و زیگورات چغازنبیل نشان از شکلگیری ریشههای تمدن پیش از این مهاجرت و در واقع بسیار پیشتر از تشکیل سلسله مذکور انجام شده است.
چهار نتیجه مهم تمدن ایرانی
در نگاهی سطحی در بررسی تاریخ تمدنها صرفا به آثار باستانی پرعظمت باقی مانده از یک دوران سیاسی به عنوان دستاوردهای تمدنی آن دوران توجه میشود و از این حیث، مثلا سمبل تاریخ باستان ایران مقبره منتسب به کوروش در پاسارگاد و تخت جمشید یا به قول یونانیان پرسه پولیس( با معنای تحت الفظی شهر پارسی) است. اما اگر شکل گیری آنچه را که واحد سیاسی ایران خوانده شود، با ظهور هخامنشیان مساوي بدانيم، این سلسله به عنوان اولین امپراطوری جهان پیش از به جا گذاشتن بناهای شگفتانگیز تاثیر مهمی در تاریخ سیاسی و فرهنگی جهان داشته است.
استبداد خیرخواهانه و مدارا
مفهوم امپراطوری عموما با استبداد و پادشاهی مطلقه هم معنا است و در گفتمان مردم سالار امپراطوری مفهموم منسوخ و انسانی است و هیچ توجیهی انسانی و عقلانی برای توسعه طلبی یک قوم بر اقوام دیگر وجود ندارد.اما بدور از گرایشات باستان پرستانه ، یک بررسی اجمالی حکومت هخامنشیان و با وقفهای حدود ۱۰۰ ساله (حمله اسکندر و تاسیس سلسله …..)، سلسله اشکانیان بعد کمتر پرداخته شده اما مهمتری را آشکار میسازد: رفتار فدراتیو شاهان با اقوام تابعه و مدارای فرهنگی دارد.
این مورد را شاید بتوان ذیل مفهوم استبداد خیرخواه طبقه بندی کرد. البته این مفهوم در دوره ساسانیان افول کرد و استبداد رای و ظهور نظریه فره ایزدی برای شاهان و جامعه کاستی (طبقات متصلب و عدم اجازه به طبقه دهقان برای رشد طبقاتی) دوران تیره ای را در به خصوص اواخر این سلسله برای تاریخ این کشور رقم زد و ما از مدل استبداد خیرخواهانه هخامنشیان و اشکانیان ، به مدل استبداد مطلقه شرور همراه با تصلب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در دوران ساسانی تنزل میکنیم.
مدارای سیاسی و مدارای فرهنگی
در سطح فرهنگی این مدارای سیاسی و درک بینا قومی سیاسی خود را در قالب رسم مهمان نوازی ایرانیان خودنمایی میکند. همچنین روحیه تسامح با برتریجویی و برده داری در تعارض است و شاید از همینن جهت باشد با در بررسی تاریخ ایران باستان حتی در دوران ساسانیان با پدیده زشت برده داری سامان یافته ای که در غرب و مشخصا در آتن طبیعی جلوه داده میشود، روبرو نیستیم
دوگانه شرق و غرب:همچنین باید توجه داشت که تاریخ امپراطوریهای ایران باستانی یک صورت بندی جدید به روابط بین الملل داد که تا کنون خود را حفظ کرده است: شرق در برابر غرب. از رویارویی هخامنشیان با یونان و مقدونیه تا اشکانیان و ساسانیان با رومیان یک رویارویی است که منشا این دوگانه مهم سیاسی-فرهنگی است که همچنان بر مناسبات جهانی سایه افکنده است به لحاظ مدل سیاسی هخامنشیان در برابر مدل دولت شهرهای مردم سالار یونانی و چه مدل ام
مقدمه سازی برای منشور حقوق بشر
برخی باستان گرایان منشور کوروش یا کتیبه داریوش مقدمه یک قانون جهانی برای تبیین منشور حقوق بشر میدانند. باید گفت که وقتی در مقایسه با دولت شهرهای یونان با محوریت آتناین نوشته عملا از آنجایی که به هر حال فرامین شاهانه هستند، نمیتوان آن را «قانون» دانست چراکه قانون به عنوان امری که حاصل تعامل عقول بشری در سامانه های مردمسالار است، اساسا در امپراطوری معنایی ندارد.
قانون در سامانه مردمسالار فوق حاکمان است و در امپراطورهای عین خود حاکم یا حتی دون حاکم بنابراین آنچه که در امپرطوری قانون نامیده میشود مسامحتا چنین عنوانی گرفته است و معمولا حاصل استبداد رای است حال اگر این استبداد خیرخواهانه باشد فرامین معقول است و اگر استبداد مطلقه شریر باشد فرامین جبارانه صادر میکند اما اهمیت منشور کوروش درمنشا صدور نیست بلکه در زمینه سازی برای ترویج گفتمان تسامح سیاسی و مساوات طلبی قومی و مذهبی است که امروز بیانیه (منشور) حقوق بشر بر آن استوار است. با این حال این فرمانها از مدل استبداد مردمدارانه فراتر نمیروند و به مدل سیاسی مردم سالاری نمیرسند.
هنر تلفیقی و شاعرانگی
بررسیهای باستان شناختی نشان از حضور اقوام مختلف در ساخت تخت جمشید از ترکیب وتلفیق نگاه و آثار هنرمندان اقوام مختلف برای ساخت چنین مجموعه پرعظمتي خبر میدهد. این روحیه تلفیق گرایی بعدها دوباره خود را در هیات شعر کلاسیک ایرانی در دوران اسلامی نشان میدهد. نكته اين است كه الواح به جا مانده در اين مجموعه نشان از اين دارد كه براي ساخت اين بناي معظم از نيروي كار آزاد حقوق بگير و نه بردگان بهره برده شده است و همين روحيه لطافت و شاعرانگي آن را تقويت و تثبت كرده است.
تاريخ چندين قومي ايران
ايران باستان سفری به تاريخ و تمدن. خواندن تاریخ بسیاری از کشورها معمولا به معنای خواندن سرنوشت یک یا چند قوم در یک منطقه محدود اما بلندای تاریخ ایران به مثابه تجمع چندین قوم و تعامل آن میان خود و در سطحی کلان تر با شرق دور و غرب و بعد نقش بنیادین این واحد سیاسی در توسعه تمدن اسلامی سبب شده است که خواندن تاریخ عملا به معنای خواندن تاریخ بخش مهمي از جهان باستان باشد. به جهت وسعت تاثیرگذاری و عمق تمدنی شما به هر اثر باستانی ايران که نگاه میکنید، اثری از چند قوم وتعامللات منطقه ای و جهانی دوران ساخت آن به ذهن متبادر میشود.
درست است که شما میتوانی به مقبره کوروش کبیر پاسارگاد ، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، تخت جمشید در شیراز و کتیبه داریوش اول هخامنشی در بیستون کرمانشاه، نقش شاپور و نقش رستم وتخت سلیمان دوره ساسانی به عنوان شاهكارهاي هنرمندان و معمار نگاه كنيد و بر ارزشهای هنری و زیباییشناسی نهفته در این آثار تمرکز کنید و حظ ببرید اما از زوايه ديد يك محقق علوم انساني و اجتماعي مثلا به عنوان يك مردم شناس و از زاويه ديد تطبيقي این آثار نه صرفا بیانگر فرهنگ و هنر ایران بلکه نشان دهنده تاریخ بخش مهمی از جهان است.
ماهيتي چند قومیتی تمدن ایران
بايد توجه داشت كه آنچه كه به عنوان تمدن ايراني شناخته ميشود ماهيتي چند قومي و تعاملي داشته است. تاريخ تاريخ يك قوم نيست اگرچه ممكن است در برهه از تاريخ يك قوم نقش پررنگتري داشته باشد اما وسعت سرزميني عملا اجازه نميداده است كه اداره امپراطوري به شكل تك قوميتي باشد.
به همين جهت شما در سفر به ايران و حين ديدن اثار ايران باستان در مناطق مختلف متوجه ميشود اين آثار در ميان اقوام مختلف شكل گرفته يا حفظ شده است و جاذبه تاريخي به مفهوم ابنيه و ساير آثار فيزيكي در متن ميراث فرهنگي ايران معنا دارد. درست كه امروز زبان فارسي پيوند دهنده اين اقوام است اما وجود زبانهاي ايراني از كردي و لري گرفته تا تاتي و گيلكي و بلوچي به واسطه همنشيني و وام گيري و وام دهي از و به عربي و تركي جنبه ديگري از روحيه تعاملگرايانه اقوام حاضر در اين فلات قاره را به نمايش ميگذارد.
نتیجهگیری:
ايران باستان سفری به تاريخ و تمدن. گذشته از صدها بنا و اثر تاريخي كشف و كاوش شده، براساس اظهارات مقامات ميراث فرهنگي ايران در اين كشور بيش از ۷ هزار سايت تاريخي وجود دارد كه نياز به كاوشهاي باستاني دارد. تاريخ دراز ايران باستان به دور از تعصبات قومي نشان از جوشش استعدادها و ظرفيتهاي بالقوه تعامل چندين و چند قوم براي ساخت آينده مشترك روشن بوده است. حتي شكستهاي سياسي و نظامي نتوانسته است اين ظرفيت و استعداد با مضمحل كند و گاه به تجديد توان و بازسازي هميقتر فرهنگي منتهي شده است. جاذبههاي تاريخي متعدد اين كشور علاوه بر اينكه ميتواند منشا رونق گردشگري باشد، همچنان جاي تحقيق والهام گيري براي آينده دارد.
بدون دیدگاه